.

.

دریافت کد باکس دلنوشته های من

خواب ها کم است

                                      بسم الله الرحمن الرحیم

   اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است                 دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست        من ازتو می نویسم و این کیمیا کم است

  سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست          در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

   تا این غزل شبیه غزل های من شود           چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

     گاهی ترا کنار خود احساس میکنم                    اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست                 آیا هنوز آمدنت را بها کم است

محمد علی بهمنی

[ دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:شعر,محمدعلی بهمنی, ] [ 8:30 ] [ عادل ]
[ ]

کسی که رفـــت..

به کسی که رفت بگویید:

من کسی را از دست دادم که اصلا دوستم نداشت

ولی تو

کسی را از دست دادی که دیوانه ات بود.

پس تو باختی نه من

[ یک شنبه 10 آبان 1393برچسب:عاشقانه,تنها,غمگین, ] [ 22:41 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

بیا بهـــم نـــرسیـــم


وقتی  تمام تلاشت میکنی به عشقت نمیرسی

مجبور این جمله رو با تمام بغضی که توی گلوته وداره خفت میکنه اینو میگی
بیا تمامش کنیم
همه چیز را
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن

نگران نباش

قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد

اما فراموشم کن

بخند…تو که مقصر نبودی

من این بازی را شروع کردم… خودم هم تمامش میکنم

میدانی؟؟؟

گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است

بیا به هم نرسیم

[ یک شنبه 10 آبان 1393برچسب:عاشقانه,خیانت, ] [ 22:34 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

دو خط موازی

میگن دوخط موازی هیچ گاه بهم نمی رسن مگر اینکه یکی از آن ها خود را بشکند

با خود گفتم:

من که شکستم پس چرا به آن نرسیدم؟

ندایی آمد:

شاید او هم به سمت خطی شکسته باشد   

[ یک شنبه 9 آبان 1393برچسب:عاشقانه,خیانت,وفاداری, ] [ 22:40 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

فرجام قاتلان امام حسین (ع)

نام

نقش وی در کربلا 

سر انجام و چگونگی مرگ

..................................

شمر ابن ذی الجوشن

نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدوردستور یورش همه جانبه به امامحسین(ع) و یارانش           

 دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ

.......................

محمد بن اشعث بن قیس

 

نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روزعاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند

روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
 
.........................

عبید الله بن زیاد

در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت  و بعد از یزید بیشترین نقش را
در فاجعه عاشورا داشت 

چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام  حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط
 ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد

............

ادامه مطلب را بخوانید


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:فرجام قاتلان امام حسین (ع), ] [ 21:52 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

امام حسین

[ چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:امام حسین, ] [ 15:3 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

تنهایی یعنی..

تنهایی یعنی
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت
رفیق داری ... همدرد نداری!
خانواده داری... حمایت نداری! ‏
عشق داری... تکیه گاه نداری!
همه چی داری...ولی هیچی نداری

[ یک شنبه 6 آبان 1393برچسب:تنهایی,غمگین, ] [ 22:45 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

نعش بی سر

 

درگردان ما برادری بود که همیشه عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد.

وقتی شهید شد بچه ها می خواستند پیشانی او را غرقه بوسه کنند.

پارچه را که کنار زدیم نعش بی سر او دل ما را آتش زد...

[ پنج شنبه 6 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من,نعش بی سر, ] [ 22:20 ] [ پریا ]
[ ]

بارآخر

بار اول بود که میامد منطقه.

پرسیدند : بار چندم است که میایی؟

گفته بود بار آخر...

داستانک 57

[ دو شنبه 6 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من,بارآخر, ] [ 22:15 ] [ پریا ]
[ ]

چشماشو بست و رفت...

یه وقتایی که دلت گرفته . . .

بغض داری, آروم نیستی ,دلت براش تنگ شده. . .

حوصله ی هیچکس رو نداری!

به یاد اون لحظه ای بیوفت که بی قراری هاتو دید

اما چشماشو بست و رفت . . .    

[ یک شنبه 5 آبان 1393برچسب:خیانت,تنها,غمگین, ] [ 22:43 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

شبهات محرم

سلام دوستان این پست تو ایام محرم خیلی مفیده

سولاتی از دهه محرم و امام حسین (ع):

1-اولین و آخرین شهید کربلا چه کسانی بودند؟

2-امام حسین (ع) چند همسر داشت و اسامی آنان چه بود ؟ اهل چه شهری بودند؟

3-چرا امام حسین (ع) در کربلا برای رفع تشنگی از خداوند طلب باران نکرد؟

4- چرا در زیارت عاشورا بر امام حسین (ع) و فرزند و یارانش درود می فرستیم

و بر حضرت ابوالفضل (ع) به ویژه سلام نمی فرستیم؟

.....

روز عاشورا دشمن نابکار چند بار حمله دسته جمعی بر اصحاب امام حسین (ع) کرد.

در هر بار طبق نقل مقتل نویسان گروه زیادی شهید شدند, چنان که گفته اند: در حمله اول چهل تن یا بیش از آن کشته شدند.

مورخان اسامی آن بزرگواران را اینگونه ذکر می نمایند: نعیم بن عجلان , عمران بن کعب بن حارث , حنظله بن عمرو الشیبانی و ....

بنابراین اولین شهید کربلا مشخص نیست چه کسی بود.

آخرین شهید کربلا شخصی به نام سوید ابن ابی المطاع است که در ضمن نبرد مجروح شدو بین شهدا روی زمین قرار گرفت و بیهوش شد.

وقتی به هوش آمد , شنید که حضرت ابو عبدالله الحسین (ع) را شهید کرده اند . از این رو با حربه و خنجری که داشت,...

 

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 آبان 1393برچسب:شبهات محرم,امام حسین ,شهید کربلا,عشق حسینی, ] [ 21:39 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

خاطره...

3225051-645830181277d6a5605440e69ce4276e 

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 15:18 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

گوش من...

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 15:17 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

اس ام اس

 یه دل میگه برم برم

یه دلم میگه نرم نرم

طاقت نداره دلم دلم

بی تو چه کنم

پیش عشق ای زیبا زیبا

خیلی کوچیکه دنیا دنیا

با یاد توام هرجا هرجا

ترکت نکنم

سلطان قلبم تو هستی تو هستی

دروازه های دلم را شکستی

پیمان یاری به قلبم تو بستی

با من پیوستی!!!!!

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 15:13 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

پایان...

چــــه زود بــــه پـــایـــــان رسیــــدم !!
نمـــــیدانـــم راه کــــوتـــاه بــود…
یــــــا کــــــــه مــــــن تنــــد دویـــــــــدم…؟؟

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:51 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

در...

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را ...حالا که دری هست مرا بال و پری نیست...... .حالا که مقدر شده آرام بگیرم... سیلاب مرا برده و از من اثری نیست ....
بگذار که درها همگی بسته بمانند..وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست.....

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:46 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

شمارش...

گفتی تا انگشت های دستت رو بشماری برمیگردم،کجایی؟؟ که از مردم شهر انگشت گدایی میکنم....

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:45 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

اشک...

حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” !
 


love348-motaharek-gh-n3-3.gif 

[ جمعه 2 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:41 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

بابا

 

در مدرسه کربلا ,بچه ها با چشم خودند که بابا دو بخش است:

بخشی در صحرا, و بخشی بالای نیزه ...

اما اینکه عمو چند بخش است را فقط بابا میداند...

[ پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من,بابا,عمو, ] [ 21:1 ] [ پریا ]
[ ]

باز میخوانم تو را

باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم
اين نگاه بی فروغ خسته ام
کی به جانت آتشی، ديگر زند
اين لبان سرد و خالی از هوس
کی تواند، مستی پيشين دهد
باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم
راست ميگويی دلا ديوانه ام
چون که خواهم صدر بزم غير را
می ستانم با همه بی مهريش
گر شوم بر درد عشقش مبتلا
باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم

 

بهار جوانيم رفت، افسوس
نشاط عمر به پايان رسيد، افسوس
خوشی از غم چو عقاب کرده پرواز
سوی آسمانها رفت، افسوس
ای پرنده زيبا، سوی من بيا، بيا
آفتاب زندگيم!
روشنی چشمانم تار، تار
قلب شکسته ام در انتظارت
بود هميشه اين قلب غمگسارت
گر چه پرواز تو جای دگريست
برگرد، نما شاد اين قلب غمگينم
غم بهار جدايت، ماند به قلبم جاودانی
دانم اين عمر رفته، نقشيست از پشيمانی
[ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:باز میخوانم تو را, ] [ 22:53 ] [ احمد ظاهر(وب کافه ای) ]
[ ]

احمدظاهر

از چشم تو چون اشک سفر کردم و رفتم
افسانه ی هجران تو سر کردم و رفتم
در شام غم انگيز وداع از صدف چشم
دامان ترا غرق گهر کردم و رفتم
چون باد بر آشفتم و گل های چمن را
با ياد رخت زير و زبر کردم و رفتم
ای ساحل اميد ، پی وصل تو چون موج
در بحر غمت سينه سپر کردم و رفتم
چون شمع ببالين خيالت شب خود را
با سوز دل و اشک سحر کردم و رفتم
چون مرغ شباهنگ همه خلق جهان را
از راز دل خويش خبر کردم و رفتم
چون شمع حديث غم دل گفتم و خفتم
پيراهنی از اشک به بر کردم و رفتم

[ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:احمدظاهر, ] [ 22:28 ] [ احمد ظاهر(وب کافه ای) ]
[ ]

ܓ✾ امام خمینی :

ܓ✾ امام خمینی :

✔ و چه غافلند دنیا پرستان و بیخبران

که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو می کنند

و وصف آن را در سروده ها و حماسه و شعرها می جویند

و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می خواهند

و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد ♥•٠·˙

 

[ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:ܓ✾ امام خمینی :, ] [ 12:22 ] [ مدیر وب جهان خالی ازحجت نمیماند ]
[ ]

تولدت مبارک

 

سلام مامان قهرمانم:

میدونی...

حالاکه روز تولدته من وآبجی می خواستیم قشنگترین هدیه رو برات بخریم ولی نمی دونستیم چی بخریم.

دختر خاله میگفت برات یه دست کامل لوازم آرایشی بخریم.

می گفت اگه مامانت آرایش کنه زخم های صورتش کمتر معلوم میشه...

میگفت: زشته یه معلم با سر وصورت زخمی سر کلاس بره.

میگفت:شاگردهاش می فهمند شوهرش...

میدونم توهیچ وقت پولتو نمیدی از این چیزا بخری

آخه همه پولتو میدی واسه دارو و بیمارستان بابا

باباهم که تورو کتک میزنه

فحش میده

حرفایی میزنه که ما نمیفهمیم فقط میبینیم وگریه می کنیم

.من وآبجی خوب می فهمیم وقتی بابا موجی میشه تو دست مارا میگری میبری یه اتاق دیگه.

بعد میری تا بابا کتکت بزنه و موهای قشنگتو بکشه...

من واون خوب میدونیم چرا اون این کارا میکنه .آخه اگه تونری 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,تولدت مبارک, ] [ 1:0 ] [ پریا ]
[ ]

سنی وشیعه

 

داشت میگفت:(یا حسین جان چه کنیم که اینجا نمی توانیم برایت عزارداری کنیم؟

توی زندانیم , دست کفریم.)

این را که گفت زانوهایش رابغل کرد وسرش را گذاشت روش.

شروع کرد نوحه خواندن,آهسته .می خواند وگریه می کرد.

گریه ام گرفت. با هم گریه می کردیم .

او سنی بودومن شیعه...

منبرک

[ دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دلنوشته هایمن,شیعه وسنی, ] [ 13:59 ] [ پریا ]
[ ]

جگرگوشه من

چادرش راسرکرد...

پرسیدم :کجامیروی؟

گفت: مگرنشنیدی شهید آورده اند!! شایدجگرگوشه من هم بین آنهاباشد.

از در خانه بیرون رفت.

وبعد از چند ساعت گریه کنان برگشت

باز هم....

سرداران عشق

[ دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,جگرگوشه من, ] [ 13:52 ] [ پریا ]
[ ]

شهادت درکربلا

 

گفتم"((امیر!جبهه های غرب رابیشتردوست داری یاجنوب؟))

گفت:((جنوب!!چون شهیدشدن درگرمای جنوب, مثل شهیدشدن درصحرای کربلاست. من هم دوست دارم دربیابانی سوزان باعطش شهیدشوم.))

دریگی ازگرمترین روزهای مردادماه درمنطقه شلمچه ,پیکر غرقه به خونی دیدم که لبهایش ازعطش ترک برداشته بود,

خودش بودامیریارمحمدی مسئول گروهان کوثرازگردان زهرا علیه السلام

مجله شاهد ش276

[ دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,شهادت درکربلا, ] [ 13:41 ] [ پریا ]
[ ]

اتل متل

 

اتل متل یه بابا                          اونکه دلاوریهاش

که اسم اون احمده                   توجبهه غوغاکرده

نمره جانبازیهاش                      حالابیاین ببینین

هفتادوپنج درصده                     کلکسیون درده

 

اونکه تومیدون مین                   برابعضی آدمها

هزار تا معبر زده                      بنده های آب ونون

حالا توی رختخواب                 قبول کنین به خدا

افتاده حالش بده                   بابام شده نردبون

داستانهای جالب دفاع مقدس

[ دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:دلنوشتههای من,اتل متل, ] [ 12:58 ] [ پریا ]
[ ]

خاطرات تلخ

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,خاطرات تلخ, ] [ 23:37 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

آرام

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,آرام,آرام, ] [ 23:25 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

تنهایی

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من ,تنهایی,تنهایی, ] [ 22:58 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]